به نام خالق هستی
دوستان سلام همانطور که در مطلب قبلی عنوان شد در حال گرد آوری پاسخهای عالمان وفرهیختگان به هتاکیها و شبهه سازی های عبدالکریم سروش یا همان حسین حاج فرج دباغ هستم . لذا برخی از پاسخها شاید بدون لحاظ شدن تقدم و تاخر و نظم تاریخی مطالب به نظر برسد ولی به ذهنم رسید لازم است مرجعی برای این پاسخها فراهم کنم لذا خرده گیری احتمالی شما برای قدیمی بودن مطالب به حق است از دوستان انتظار میرود که در هدف یاد شده وبلاگ این حقیر رو یاری کنند
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در واکنش به این ادعا که قرآن کلام پیامبر(ص ) است و در سده های میانی اسلام چنین نکته ای طرح شده است گفت : در دوران گذشته کسی چنین دیدگاهی نداشته است .
سیدیحیی یثربی در گفت وگو با خبرگزاری فارس درباره این که آیا کتاب های آسمانی را می توان انشا پیامبران دانست اظهار داشت : کتاب های آسمانی موجود کلا بر دو قسم کاملا متفاوت اند : یک قسمت از آنها که شامل تورات و انجیل هاست (کتب عهد عتیق و عهد جدید) که انشا پیامبران نیستند بلکه گزارش دیگران درباره پیامبران و سرگذشت و اظهارات آنانند.
وی افزود : پیروان آنها یعنی یهودیان و مسیحیان نیز کتاب موجودشان را کلام الهی نمی دانند بلکه این مجموعه ها بیشتر نوشته هایی هستند که از جریان بعثت و فعالیت انبیا گزارش می دهند. مثلا انجیل یوحنا را شخصی به نام یوحنا نوشته و نامه های پولس رسول را نیز که جز کتب مقدس است پولس نوشته است . بنابراین کسی از پیروان این ادیان مجموعه کتب مقدس را کلام پیامبران خود نمی دانند بلکه آنها به منزله سیره هایی هستند که درباره پیامبر اسلام نیز نوشته شده اند مانند سیره ابن هشام و غیره .
یثربی ادامه داد : قسم دیگر از کتاب های آسمانی قرآن است . قرآن نه کلام پیامبر اسلام است و نه گزارش دیگران از زندگی پیامبر بلکه متنی است که خداوند انشا نموده و جبرئیل آنها را آیه به آیه بر پیامبر اسلام خوانده است . بنابراین هیچیک از آیات قرآن انشا پیامبر نیست و این سخن بارها در قرآن مورد تایید قرار گرفته است .
استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت : از قضا خود این موضوع در هیچ یک از ادیان و مکاتب موجود سابقه نداشت . این تنها قرآن است که به عنوان مجموعه ای از وحی الهی در اختیار پیامبر قرار گرفته است . البته قرآن می گوید که کتب آسمانی دیگر نیز همین حالت را داشتند; یعنی مجموعه ای از کلام الهی بودند اما پیروان آن ادیان آنها را تغییر داده و دستنوشته های خود را به جای آن نهاده اند.
یثربی درباره ادعای بعضی که وحی پیامبر خاتم را به گونه ای از جنس شعر می دانند گفت : قطعا این طور نیست زیرا اولا سبک و سیاق آیات قرآن به هیچ وجه شبیه اشعار عربی آن روز و امروز عرب نیست و تاکنون کسی نیز از دوست و دشمن قرآن را از نوع شعر به معنای شناخته شده آن ندانسته است . ثانیا شعر را اگر به معنای منطقی آن در نظر بگیریم باز قرآن خود را « برهان » معرفی می کند نه شعر و در عمل هم چنین است .
وی افزود : ثالثا اگر شعر را به معنای دوران جاهلی آن (سجع کةهان ) در نظر بگیریم اگرچه سوره های مکی را دشمنان قرآن از جنس همین شعر می دانستند اما قرآن در آیات متعددی این سخن را رد کرده و به شدت از اینکه به حساب این گونه شعرها گذاشته شود پرهیز کرده است .
یثربی گفت : بنابراین می توان قرآن را کلا نپذیرفت اما نمی توان آن را انشا پیامبر و از نوع شعر دانست . در صورتیکه دست کم قسمتی از متون مقدس به گونه ای از جنس شعر است و این را خود یهودیان و مسیحیان نیز می پذیرند و حتی قسمتی عنوان « غزل » دارد غزل سلیمان و غیره .
وی در پاسخ به ادعای مسبوق به سابقه بودن بشری دانستن وحی در سده های میانه اسلامی گفت : خیر! در دوران گذشته هم کسی چنین دیدگاهی نداشته است . نظر معتزله در مورد « مخلوق بودن قرآن » به معنای آن نیست که قرآن را حضرت محمد(ص ) انشا نموده است . معتزله و اشاعره هر دو بدون استثنا قرآن را کلام خدا می دانند اما در حادث و قدیم بودن آن اختلاف دارند.
وی افزود : اشاعره می گویند : قرآن چون کلام الهی است و محصول صفت تکلم خداست پس باید مانند صفات دیگر او قدیم باشد. اما معتزله قرآن را در عین کلام خدا بودن آن با مقتضای زمان و زمینه ها مخلوق و حادث می دانند مانند وجود من و شما و موجودات حادث دیگر که در عین آنکه مخلوق خدا هستند قدیم نبوده و حادث هستند.