سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترین مردم کسانی اند که از بدترین مسأله ها می پرسند تا دانشمندان را به اشتباه اندازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :18
بازدید دیروز :0
کل بازدید :9304
تعداد کل یاداشته ها : 21
04/1/30
10:30 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
آنتی سروش[1]
وقاحتهای سروش در انکار حقایق شریعت و هتاکیهای سلمان رشدی ایران موجب شکل گیری این وبلاگ است مدافعان دین و نبوت مطالب خود را درباره این سخنگوی شیطان ارسال کنند تا با نام خودشان در وبلاگ ارائه گردد

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
بهمن 90[2] اسفند 90[5]

"محمد کاظم انبارلویی" در سرمقاله 1390/10/05روزنامه رسالت نوشت:
این روزها شاهد نامه پراکنی شماری از افراد وابسته به جریان روشنفکری به بهانه نقد نظام و رهبری هستیم. وجه مشترک این نامه‌ها هنر و مهارت نویسنده در طراحی دروغ، تهمت و افترا در ظرف اهانت، فحاشی و هتاکی است. این نامه پراکنی‌ها زینت بخش صفحات اول سایت‌های ضد انقلاب، بی‌بی‌سی و رادیو آمریکاست. حجم فحاشی‌ها و هتاکی‌ها به قدری است که حتی از حوصله درج رسانه‌های دشمن نیز خارج است. لذا آنها مجبور می‌شوند این فحشنامه‌ها را خلاصه کنند و قدری از آن بکاهند تا مخاطب تحمل خواندن آن را پیدا کند.

اخیرا عبدالکریم سروش‌ نامه جدیدی نوشته و همان مهارت و هنر فحاشی و هتاکی را به شیوه‌ای دیگر به نمایش گذاشته است.
او سخن از "نقد پذیری" و "آشتی ملی" به میان آورده است. حال آنکه خوب می‌داند ادب نقد و نقادی با فحاشی و ناسزا قابل جمع نیست.

همچنین اگر کسی سر آشتی داشته باشد دهان به ناسزا نمی‌آلاید. نگارنده که در دهه 70 نقدی به آثار قلمی سروش داشتم از سوی وی که اکنون عَلَم نقادی و نقدپذیری را بر دوش دارد حتی یک سطر  پاسخ ندیدم بعدها مجموعه این نقدهارا تحت عنوان "نقدهای بی‌پاسخ" به دست چاپ سپردم.

بهتر آن دیدم در پاسخ به نقد خارج از ادب و نزاکت او و برخی شاگردانش در داخل مطالبی را قلمی کنم شاید در کوچه پس کوچه‌های ذهن وی ذره‌ای انصاف و عدالت مانده باشد تا از بیراهه‌ای که او و دوستانش را که

وقتی قوه خشم وغضب در شما غلبه دارد دست به قلم نبرید

قلم به تهمت و ناسزا می‌آلایند، برگرداند.

1- وقتی قوه خشم وغضب در شما غلبه دارد دست به قلم نبرید. چرا که از شما بر سطور کاغذ مطالبی می‌رود که کمترین نشانه عقلانیت در آن یافت نمی‌شود.

2- وقتی قوه حرص، طمع به قدرت و حب جاه در درون شما غلیان دارد دست به قلم نبرید چرا که مکتوب شما فریاد می‌زند انصاف ندارید و بر سبیل حق نمی‌نویسید. جنود شیطانی در درون شما منزلت شما را از یک "متفکر دینی" و "منتقد حکومت" به جایگاه مزدوران شیطان بزرگ یعنی آمریکا فرو می‌کاهد و مکتوب شما شایستگی آن را پیدا می‌کند که فقط از رادیو آمریکا و رادیو بی بی سی قرائت شود و راهی به رسانه‌های اهل ایمان پیدا نکند.

3- وقتی ایمان به "مدرنیسم" در شما ملکه شده است از این منظر به نقد دین، حکومت دینی و حاکمان دینی همت نگمارید. مدرنیسم شما را به دره کفر، نفاق و الحاد انداخته است و سمومات آن در ذهن و قلب شما باقیمانده ایمانتان را ـ که مدیون معاشرت با علمای دین و آزادگان بودید ـ فاسد می‌کند.

این حالت شما را به فحاشی و هتاکی وا می‌دارد و عقلانیت شما را زایل می‌کند. نقد ولایت فقیه از مسیر فحاشی به ملت و علما و مراجع ممکن نیست. نقد ولایت فقیه از بست‌نشینی در رسانه‌های صهیونیستی و کارت زدن بهنگام در بی‌بی‌سی و رادیو آمریکا برای خوردن یک لقمه نان حرام در نمی‌آید. اعلام جنگ، با ایمان مردم به ولایت فقیه که در جان ملت ایران ریشه‌ای به بلندای تاریخ انبیای الهی بویژه پیامبر اکرم (ص) دارد کار بیهوده‌ای است. این ایمان هر سال در ماه محرم در روزهای عاشورا و تاسوعا

شما ولایت فقیه را در نظام ما که مورد تائید ملت و تائید برگزیدگان ملت در مجلس خبرگان رهبری است نمی‌پذیرید اما ولایت اوباما و آقای کامرون را می‌پذیرید

با گریه مومنین بر مصائب کربلا تجدید می‌شود و با خون مقدس امام حسین (ع) ممهور می‌شود و آمریکایی‌ها نمی‌توانند با هیچ ترفندی از ترفندهای نبرد نرم آن را از بین ببرند.

4- آقای سروش در این نامه اظهار نگرانی کرده است که روزی این آب و خاک به مهلکه و مخمصه بیگانگان افتد. بی‌بی‌سی هم این نگرانی را با آب وتاب واتاب داده است. اگر کمترین تعقل و تامل در این گفتار بود آیا تفوه به چنین سخنی صورت می‌گرفت؟ مگر می‌شود از رسانه بی‌بی‌سی ارگان روباه پیر استعمار و همدست جنایتکار آمریکا اظهار نگرانی کرد که روزی مملکت به مخمصه بیگانگان افتد؟

اگر چنین روزی فرا رسد خصم ما همان آمریکا و انگلیس هستند شما به خاطر دلسوزی برای ملت، رفته‌اید از زبان خصم ملت ایران این نگرانی را ابراز می‌دارید؟! شما با این همه درک و فهم، ولایت فقیه را در نظام ما که مورد تائید ملت و تائید برگزیدگان ملت در مجلس خبرگان رهبری است نمی‌پذیرید اما ولایت اوباما و آقای کامرون را می‌پذیرید و از زبان آنها با ملت ما سخن می‌گویید. شما در روز قیامت در پیشگاه خداوند متعال چگونه پذیرش ولایت کفار و مشرکین را بر عدم قبول ولایت موحدان و احرار عالم توجیه می‌کنید؟! شما رابطه امت و امامت را که از ایران اسلامی کشوری آزاد، آباد، مستقل و پیشرفته ساخته است "استبداد دینی" نام نهاده‌اید، اما رابطه خودتان با آمریکا و انگلیس را که چیزی جز وطن‌فروشی و پشت کردن به ملت نیست با ژست روشنفکری جدید، "آزادی" و "آزادگی" تلقی می‌کنید. این توهین به شعور ملت ما که دماغ ابرقدرت‌ها را به خاک مالیدند نیست؟! این توهین به شعور خودت که بی‌بی‌سی از تو به عنوان "متفکر دینی" یاد می‌کند نیست؟!
آن وقت با همین درک از شعور سیاسی، بر طبل آشتی ملی  می‌کوبید؟!
آیا معنی آشتی ملی یعنی آشتی با آمریکا و انگلیس؟!

آیا معنی آشتی ملی یعنی نادیده گرفتن ستم تاریخی به ملت که از سوی آمریکا و انگلیس طی یک صد سال گذشته صورت گرفته است؟! آیا معنی آشتی ملی یعنی نادیده گرفتن هویت دینی و ملی و رفتن زیر پرچم مدرنیسم و سربازی کردن برای اردوگاه سرمایه‌داری غرب؟! آیا معنی آشتی ملی یعنی اعلام جنگ با ولایت فقیه به عنوان حسین زمان و رفتن زیر خیمه یزید زمان یعنی آمریکا و انگلیس و مدام هتاکی و فحاشی علیه ملت؟!
این هنر و مهارت روشنفکری جدید و وابسته به زعامت سروش و شرکا در حلقه لندن چیز تازه‌ای نیست. شاه و خواهرش اشرف و قبل از آن رضا خان در طول 50 سال سلطنت جابرانه خیلی شرافتمندانه‌تر از این جماعت این مهارت را نشان دادند.
- آیا سروشیسم یعنی اهانت به مقدسات مردم؟
- آیا سروشیسم یعنی فحاشی به منتخبان ملت؟
- آیا سروشیسم یعنی اهانت به مقدسات دینی؟
- آیا سروشیسم یعنی پرستش مظاهر مدرنیسم به قیمت کفر به قرآن و اسلام؟
- آیا سروشیسم یعنی پشت به ملت و خدمت به کارتل‌ها و تراست‌های سرمایه‌داری غرب؟
- آیا سروشیسم یعنی عملگی در ویرانه‌های لیبرالیسم به قیمت وطن‌فروشی؟
- آیا سروشیسم یعنی به حراج گذاشتن شرف و اعتبار روشنفکری ملی و دینی؟
اگر ملت می‌خواست "منطق سروشیسم" را بپذیرد اصلا انقلاب نمی‌کرد. اگر ملت می‌خواست "ایمان سروشیسم" را بپذیرد سرود انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم را در 8 سال دفاع مقدس برای تجدید بیعت با امام حسین (ع) و یارانش را همنوایی نمی‌کرد.
جریان روشنفکری در کشور و نیز خارج کشور سیاهترین روزهای خود را می‌گذراند و اگر به خود نجنبد "ادبیات سروشی" آنچنان آبروی روشنفکری را خواهد برد که بوی عفونت آن سراسر تاریخ روشنفکری ایران و جهان را خواهد گرفت.